روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است
Rate this post

خبرگزاری مهر -گروه هنر-آزاده فضلی؛ این یک روایت است؛ روایتی از صندلی خالی هنرمندی که نقش آخرش روی بوم، رنگ و بویی عاشورایی داشت. اثری که قرار بود شام غریبان سیدالشهدا (ع) را روایت کند اما نیمه کاره ماند و خالقش هم به جرگه امام حسین (ع) و یاران‌شان پیوست. منصوره عالیخانی هنرمند نقاشی بود که با رنگ، غوغا می‌کرد و علیرغم ناملایمات روزگار و بیماری‌اش، آثاری حماسی و زیبا می‌آفرید. او در سحرگاه ۲۳ خرداد در کنار همسرش سعید برجی دانشمند کشورمان، به شهادت رسید. رفتنش به قول سیدمسعود شجاعی طباطبایی، از جنس غروب نیست بلکه از جنس طلوع است.

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است
تابلوی نیمه تمام شهید منصوره عالیخانی

منصوره عالیخانی متولد سال ۱۳۴۶ بود. او تحصیلات خود را در رشته نقاشی در دانشگاه الزهرا (س) آغاز کرد و با علاقه‌ای مثال‌زدنی تا مقطع کارشناسی‌ارشد در دانشگاه سوره ادامه داد. او هنرمندی با دغدغه تربیت بود؛ سال‌ها در دانشگاه هنر کاشان، هنرستان سوره و سایر مؤسسات آموزشی، شاگردانی تربیت کرد که امروز هر یک خود چراغی در هنر معاصر ایران هستند. عالیخانی یکی از چهره‌های فعال و تأثیرگذار در حوزه هنری انقلاب اسلامی بود و در دهه‌های اخیر، همواره در نمایشگاه‌های ملی و انقلابی حضور داشت، از جمله فعالیت‌های هنری او می‌توان به تصویرسازی کتاب‌های مذهبی و دفاع مقدس، شرکت در جشنواره‌های تجسمی، برگزاری کارگاه‌های تخصصی و نیز داوری مسابقات هنری اشاره کرد. او همچنین به عنوان مسئول مرکز مهارت‌های هنری دانشگاه سوره، نقش مهمی در تربیت دانشجویان هنرمند ایفا کرد و با نگاهی اخلاق‌محور به هنر، مسیر مستقلی از هنر تجاری و مصرفی را دنبال می‌کرد.

علی پتگر هنرمند نقاش و از دوستان منصوره عالیخانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اندیشه و سبک هنری این شهید، بیان کرد: شهید عالیخانی از آن دسته هنرمندانی بود که پالت رنگی شخصی و امضای تصویری خودش را داشت. در کارهایش ردی از تداعی‌گری و حس‌برانگیزی وجود داشت. وقتی به تابلوهای او نگاه می‌کنید، گویی با توصیفی تصویری مواجه می‌شوید. او به مرحله‌ای رسیده بود که یک فرم را با تفاوت‌های جزئی، مانند ترجیع‌بند، در آثارش تکرار می‌کرد و همین نشان از تمرین‌های سالیان و عمق نگاهش داشت. مدتی بود که به فرم‌های انتزاعی و تازه گرایش پیدا کرده بود. پرنده‌های کوچک، گنجشک‌ها، طرح‌هایی با مداد یا خودکار که زمینه‌ساز آثار جدید می‌شدند.

وی گفت: در کارهایش برای حوزه هنری نیز، هرچند موظف به اجرای قرارداد بود، اما حال‌وهوای معنوی و درون‌گرایانه حفظ می‌شد. از نمادهایی مانند چفیه، کلاه‌خود، کبوتر خونی و سایر المان‌های مقاومت استفاده می‌کرد. ذهن نمادگرای او باعث می‌شد که حتی در اجراهای محدود هم معنا را فریاد بزند. او با نقاشی مفهومی فاصله نداشت، اما هرگز صرفاً تکرارگر کلیشه‌ها نبود.

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است

گرایش به مدرنیته با روحی شرقی در آثار شهید عالیخانی

پتگر درباره روحیه شاعرانه و زنانه عالیخانی بیان کرد: نگاه زنانه و شاعرانه‌ای در آثارش مشهود است. همچنین، روحیه شاعرانه‌اش فقط در آثارش نبود، در رفتارهای اجتماعی‌اش نیز بروز داشت. با الفاظ ناپسند در جمع‌ها مشکل داشت، گاه جلسه را ترک می‌کرد. می‌گفت؛ ما هنرمندیم، نباید مثل آدم‌های عادی حرف بزنیم. حساسیتش به گونه‌ای بود که گاه حتی قضاوت‌های سطحی درباره خودش را تاب نمی‌آورد.

این هنرمند نقاش در پایان گفت: فقدان شهید منصوره عالیخانی نه تنها به صورت فیزیکی حس خواهد شد، بلکه فقدان یک نگاه هنری را نیز در آینده خواهیم داشت. گرایش به مدرنیته با روحی شرقی، بدون تقلید کورکورانه از غرب، ویژگی خاص کارهایش بود. در میان نقاشان فعلی حوزه هنری، کسی را با چنین نگاه و دغدغه‌ای نمی‌شناسم.

اشتیاق عالیخانی به نقاشی همچون «نفس کشیدن» بود

یکی از هنرمندان نقاش که سال‌های طولانی با شهید مراوده دوستانه داشته، صدیقه سلمان است که از دهه شصت تاکنون او را می‌شناخته و با هم بودند. سلمان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این شهید بیان کرد: از زمان آشنایی‌ام با شهید منصوره عالیخانی تا حال حاضر بیش از ۳۰ سال می‌گذرد و این آشنایی در طول دهه‌های ۸۰ و ۹۰ و تا ۱۴۰۴، به دوستی و صمیمتی فراتر از همکاری و هم رشته بودن و به نوعی زندگی کردن در کنار یکدیگر و همراهی و درک متقابل و همدلی مشترک تبدیل شد. آنچه درباره وی می‌توانم بیان کنم این است که شهید عالیخانی دختری با صداقت و روراست و صریح و در عین حال صبور و مؤدب بود. اهل گفتمان، تعامل و همراهی سازنده و پیگیر مسائل تخصصی و حرفه‌ای بود. بانویی اهل مطالعه و به لحاظ کار هنری پرکار و پرتلاش و با معلومات بود. در تجربه آموزی و جستجوگری در زمینه هنر و به ویژه نقاشی، مداومت و سختکوشی داشت به گونه‌ای که اشتیاقش به نقاشی همچون «نفس کشیدن»، امری حیاتی و روح افزا و برایش موجد آرامش و سرزندگی بود. حضور و مشارکتش در رویدادهای اجتماعی، ملی و جهانی موید حساسیت بالا و توجه او به وقایع جامعه و جهان معاصر بود.

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است

وی توضیح داد: شهید عالیخانی در کار نقاشی هدفمند و پرشور با تاسی به هنرمندان نام‌آور و پرآوازه هنر انقلاب اسلامی، در عرصه هنر مفهومی با مضامین دینی، انقلابی، دفاع مقدس، هنر مقاومت به خلق اثر پرداخت و همزمان از توجه به زیبایی‌ها و جلوه‌های طبیعت و تلفیق با هنر انتزاعی غافل نبود و در این موضوعات نیز فعالیت‌های هنری‌اش را توسعه بخشید و تجارب عملی فراوان و تابلوهای زیبا در این مورد به وجود آورد و نمایشگاه انفرادی‌اش، با عنوان «پژواک خیال» برگزار شد، بخشی از این آثار را در گالری عالی حوزه هنری در معرض دید مخاطبان هنر قرار داد که بازتاب بسیار خوبی هم داشت. او در طول این سال‌ها به دلیل علاقه‌مندی در انتقال تجربه علمی و حرفه‌ای‌اش همزمان به کار تدریس طراحی و نقاشی هم مشغول بود.

سلمان عنوان کرد: هنرمند شهید عالیخانی همچنین با شرکت در رویدادهای شهری و طی همکاری با سازمان زیباسازی شهرداری تهران آثاری هنرمندانه و پرنشاط و روحیه‌بخش در سطح شهر تهران خلق کرد. این در حالی بود که علیرغم ابتلاء به بیماری و رنج و سختی‌های ناشی از این ابتلاء در میانه دهه ۹۰، هیچگاه از فعالیت هنری و حرفه‌ای‌اش منصرف و متوقف نشد بلکه طی این مدت با روحیه‌ای امیدوار با نقاشی کردن و آفرینش اثر هنری، محدودیت‌های ناشی از کسالتش را پشت سر می‌گذاشت و بر آن فایق می‌شد.

وی در پایان گفت: نقاشی به او آرامش می‌بخشید و عاشق نقاشی کردن بود و برای زیبا زیستن، با آگاهی از تأثیر معنوی قدرت آفرینندگی، خود را توسعه و ارتقا می‌بخشید. دوست هنرمند فقیده و شهیده و همکار عزیزم منصوره عالیخانی، به شیوه‌ای خلاقانه، حضور منحصر به فردش را در هستی با سادگی، صداقت، طراوت و تازگی در آفرینندگی و نقاشی زندگی کرد.

دوره‌های زندگی حرفه‌ای او را می‌توان در ۳ فصل خلاصه کرد که به شرح زیر است؛

دهه ۶۰ و ۷۰؛ آغاز رشد هنری

در اواسط دهه ۶۰، عالیخانی در کلاس‌های کنکور طراحی حوزه هنری شرکت می‌کرد تا برای ورود به دانشگاه آماده شود که در رشته نقاشی دانشگاه الزهرای تهران قبول و فارغ‌التحصیل شد.

دهه ۸۰؛ آغاز مراودات هنری

شهید عالیخانی در دهه ۸۰ در بخش آموزشی و اداری حوزه هنری به کار اشتغال پیدا کرد و در سال ۸۴ با توجه به رشته تحصیلی‌اش به مرکز هنرهای تجسمی منتقل و کارش در زمینه نقاشی و زندگی هنری‌اش آغاز شد. آن سال‌ها او در کارگاه هنرهای تجسمی حضور و فعالیت مستمر داشت و البته کارشناسی ارشد خود را در رشته نقاشی از دانشگاه سوره دریافت کرد و چندین سال تا همین اواخر در زمینه تحصیل و تخصصش تدریس هم می‌کرد.

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است

دهه ۹۰ تا ۱۴۰۴؛ رشد یافتگی و دقت نظر

اوایل دهه ۹۰ با ازدواج دوران جدیدی را آغاز کرد و البته تاهلش تلاش و پویایی‌اش در نقاشی را کمرنگ نکرد. او همچنان بسیار پرکار و پرشور و با انگیزه به نقاشی می‌پرداخت و مدام مشغول یادگیری و افزودن زمینه‌های مطالعاتی خود در امر هنر و نقاشی بود. اغلب سرگرم نقاشی بود، اگر نقاشی نمی‌کرد یا در حال طراحی‌کردن و اتود زدن و ایده‌یابی یا در حال مطالعه کتاب و متون هنری و یا مشق بصری بود؛ اگرنه در حال تبادل نظر در موضوعات هنری و گفتگو با همکارانش یعنی هنرمندان مرکز تجسمی بود. صراحت، صداقت، خوشرویی و نگرش مثبت از خصایص این هنرمند بود. گرچه در همین دوران به بیماری مبتلا شد و شرایط او را دچار شوک کرد اما در عین ابتلاء و تحمل سختی‌های کسالت، دست از تلاش هنری برنداشت.

در این سه دهه فعالیت حرفه‌ای از او آثار هنری و نقاشی بسیاری به‌جای مانده است‌. شهید منصوره عالیخانی در موضوعات انسانی، دینی و مذهبی، اجتماعی، انقلاب و دفاع‌مقدس آثار زیادی خلق کرد و در پروژه‌ها و رویدادهای هنری اجتماعی فعالانه شرکت داشت. او هنرمندی دردآشنا و حساس به مسائل جامعه‌اش بود و همدردی و نشاط‌آفرینی را در آفرینش‌های هنری همزمان در نظر داشت و به هر موضوع در بزنگاه‌ها و به‌هنگام می‌پرداخت. نقاشی بیش از هر چیز به روحش آرامش می‌بخشید و بسیار مورد علاقه‌اش بود.

روایتی از صندلی خالی یک هنرمند شهید؛ رفتنی که از جنس طلوع است
نمایشگاه «پژواک خیال»

آخرین نمایشگاه انفرادی آثار او با عنوان «پژواک خیال»، ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در گالری عالی حوزه هنری برگزار شد. این نمایشگاه شامل ۳۰ تابلوی آبستره و مدرن بود که تصویری از خودآگاه و ناخودآگاه منصوره عالیخانی بود.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + 3 =